تکنولوژیهای پس از برداشت
علی خلج؛ ابراهیم احمدی؛ سهیلا میرزائی؛ فهیمه قائمی زاده؛ روزبه عباس زاده
چکیده
کپک سیاه حاصل از قارچ آسپرژیلوس نایجر یکی از زیانبارترین بیماریهای پس از برداشت انگور است. پلاسمای سرد در فشار اتمسفر، یک روش نوین بهمنظور میکروبزدایی از محصولات کشاورزی طی دوران پس از برداشت محصول میباشد. از این رو هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر سطوح مختلف پلاسمای سرد در فشار اتمسفر (با مدت زمان صفر، 10، 20 و 40 ثانیه) بر نرخ ...
بیشتر
کپک سیاه حاصل از قارچ آسپرژیلوس نایجر یکی از زیانبارترین بیماریهای پس از برداشت انگور است. پلاسمای سرد در فشار اتمسفر، یک روش نوین بهمنظور میکروبزدایی از محصولات کشاورزی طی دوران پس از برداشت محصول میباشد. از این رو هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر سطوح مختلف پلاسمای سرد در فشار اتمسفر (با مدت زمان صفر، 10، 20 و 40 ثانیه) بر نرخ پوسیدگی کپک سیاه و بار میکروبی همراه با برخی از پارامترهای کیفی انگور (Vitic vinifera) تلقیحشده با قارچ آسپرژیلوس نایجر طی انبارداری در دمای 4 درجه سانتیگراد بود. نتایج نشان داد پلاسما بهطور موثری باعث کاهش بار میکروبی و درصد پوسیدگی کپک سیاه طی دوران انبارداری میشود. بالاترین میزان میکروبزدایی در پلاسما 40 ثانیه صورت گرفت. برای پارامترهای کیفی پس از برداشت، پلاسمای کمتر از 40 ثانیه (10 و 20 ثانیه) حداقل تاثیر را در شاخصهای شیمیایی (pH،TSS و TA)، دمای محصول، شاخصهای رنگسنجی، تغییر رنگ، افت وزن، شاخصهای مکانیکی و در نهایت سفتی بافت در انتهای دوره انبارداری داشت. بالاترین تغییرات در خواص شیمیایی، مکانیکی و فیزیکی انگور در انتهای انبارداری و در پلاسما 40 ثانیه به دلیل آسیب به بافت بهویژه در محل دم میوه صورت گرفت. در کل به نظر میرسد تیمارهای کوتاهمدت پلاسما بتواند راهکار مناسبی همزمان برای کاهش پوسیدگیهای قارچی همراه با حفظ پارامترهای کیفی انگور و طی دوره نگهداری باشد.
تکنولوژیهای پس از برداشت
وحید کهریزی؛ ابراهیم احمدی؛ علیرضا شوشتری
چکیده
سالانه مقادیر زیادی از محصولات کشاورزی در اثر بارهای دینامیکی و سایر آسیبهای مکانیکی که از طرف اجزای متحرک ماشینها هنگام برداشت، حمل و نقل، انبار کردن و بستهبندی به آنها وارد میشود از بین میروند یا دچار افت کیفیت میشوند. این در حالی است که تاکنون بیشتر تحقیقهای انجامشده برای تجزیه و تحلیل عملیاتهای مذکور با آزمونهای ...
بیشتر
سالانه مقادیر زیادی از محصولات کشاورزی در اثر بارهای دینامیکی و سایر آسیبهای مکانیکی که از طرف اجزای متحرک ماشینها هنگام برداشت، حمل و نقل، انبار کردن و بستهبندی به آنها وارد میشود از بین میروند یا دچار افت کیفیت میشوند. این در حالی است که تاکنون بیشتر تحقیقهای انجامشده برای تجزیه و تحلیل عملیاتهای مذکور با آزمونهای عملی همراه بوده است و نتایج آن فقط در شرایط خاص میتواند مورداستفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه شناسایی فرکانسهای طبیعی و مودهای ارتعاشی در میوه پرتقال رقم تامسون با استفاده از روش آنالیز مودال اجزای محدود میباشد. بهمنظور شبیهسازی رفتار دینامیکی میوه پرتقال از آزمون پاندول بهوسیله حسگرهای نیروسنج و شتابسنج سهمحوره در دو راستای قطبی و استوایی به میوه پرتقال ضربه وارد شد. مدل هندسی سهبعدی میوه پرتقال در نرمافزار انسیس ترسیم شد و با استفاده از روشهای آزمایشگاهی مشخص، خواص فیزیکی و مکانیکی پوست و گوشت میوه پرتقال تعیین گردید. پس از مرحله شبکهبندی و اعمال شرایط مرزی، 20 مود اول و فرکانسهای طبیعی متناظر با آن بهدستآمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که فرکانسهای طبیعی میوه پرتقال در محدوده 0 تا 248.41 هرتز میباشد. از نتایج این تحقیق میتوان در طراحی ماشینهای برداشت و بهینهسازی مکانیزمهای پس از برداشت و حمل و نقل بهمنظور کاهش ضایعات استفاده نمود.
تکنولوژیهای پس از برداشت
آزاده حیدریان؛ ابراهیم احمدی؛ فرشاد دشتی؛ احمد نورمحمدی
چکیده
تأثیر تیمارهای اتمسفر اصلاحشده (N2%85O2+%10CO2+%5)، پوشش کیتوزان و فیلمهای بستهبندی در دو دمای نگهداری 4 و 25 درجه سانتیگراد بر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی (pH و TSS) و خواص مکانیکی شامل تنش برشی (TB)، نیروی برشی (FB)، مدول برشی (GK) محصول بامیه در پایان 12 روز از زمان نگهداری تحت آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین ...
بیشتر
تأثیر تیمارهای اتمسفر اصلاحشده (N2%85O2+%10CO2+%5)، پوشش کیتوزان و فیلمهای بستهبندی در دو دمای نگهداری 4 و 25 درجه سانتیگراد بر فاکتورهای فیزیکوشیمیایی (pH و TSS) و خواص مکانیکی شامل تنش برشی (TB)، نیروی برشی (FB)، مدول برشی (GK) محصول بامیه در پایان 12 روز از زمان نگهداری تحت آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین تغییرات TSS در نمونههای با پوشش فیلم نانو پلیاتیلن رخ داد که از 0.6 به 1 افزایشیافته است. نتایج نشاندهنده عملکرد مناسب پوشش کیتوزان همراه با فیلم نانو امولسیون در حفظ و تثبیت مواد جامد محلول میباشد. تغییرات pH برای نمونههای نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتیگراد کمتر بود، این امر ناشی از کنترل شدت تنفس محصول و ایجاد اتمسفر مطلوب بود. بیشترین pH در فیلم پلیاتیلن سبک (6.6) و کمترین pH مربوط به فیلم نانو امولسیون سیلیکونی (6.4) بود. مقدار pH به دلیل کنترل شدت تنفس و فسادپذیری در شرایط اتمسفر اصلاحشده کاهش یافت. در بررسی خواص مکانیکی مشخص شد که تغییرات تنش برشی نمونههای با پوشش نسبت به نمونههای بدون پوشش در مقایسه با ابتدای دوره نگهداری بسیار کمتر بود. حداقل تغییرات نیروی برشی مربوط به نمونههای با پوشش فیلم پلیاتیلن سبک و نمونههای با پوشش فیلم نانو امولسیون سیلیکونی به مقدار 0.57 و 1.28 درصد گزارش شد و حداکثر تغییرات برای نمونههای بدون پوشش فیلم نانو پلیاتیلن، 24.85 درصد بود. نمونههای نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتیگراد نسبت به نمونههای مشابه در دمای 25 درجه سانتیگراد دارای میزان نیروی برشی کمتری در طول دوره نگهداری بودند. اتمسفر اصلاحشده موجب گردید، مقدار مدول برشی با پایان زمان انبارداری در مقایسه با ابتدای دوره نگهداری از 260.9 کیلوپاسگال به 219.8 کیلوپاسگال کاهشیابد. بهطورکلی پوششهای پلیاتیلن و نانو امولسیون سیلیکونی بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی (PH و Tss) و مکانیکی بامیه تاثیری نداشتند و نسبت به روز اول بستهبندی کمترین تغییر را ثبت کردند. این نشان میدهد که پوششهای بستهبندی با اتمسفر اصلاح شده کیفیت بامیه بستهبندی شده را حفظ میکنند. بنابراین فیلمهای نانو امولسیونی، پوشش کیتوزان به همراه اتمسفر اصلاحشده میتوانند بهعنوان یک تکنیک بالقوه برای کاربردهای فعال بستهبندی مواد غذایی مورد استفاده قرار گیرند.
سعید خدامرادی؛ ابراهیم احمدی
چکیده
در این تحقیق خواص فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و رئولوژیکی انگور فخری در طول دوره نگهداری مورد بررسی قرار گرفته است. انگور فخری پس از برداشت از باغات استان همدان با استفاده از پوشش چیتوزان در سه غلظت (5/0، 1 و 2 درصد) پوششدهی شده و در دو دمای محیط و یخچال (4 درجه سانتیگراد) نگهداری شده است. در طول دوره نگهداری هر 5 روز یکبار خواص فیزیکی (افت ...
بیشتر
در این تحقیق خواص فیزیکی، شیمیایی، مکانیکی و رئولوژیکی انگور فخری در طول دوره نگهداری مورد بررسی قرار گرفته است. انگور فخری پس از برداشت از باغات استان همدان با استفاده از پوشش چیتوزان در سه غلظت (5/0، 1 و 2 درصد) پوششدهی شده و در دو دمای محیط و یخچال (4 درجه سانتیگراد) نگهداری شده است. در طول دوره نگهداری هر 5 روز یکبار خواص فیزیکی (افت وزن، درصد رطوبت و تغییرات شاخص رنگ)، خواص شیمیایی (pH و TSS)، خواص مکانیکی (نیروی بیشینه، نیروی شکست و مدول الاستیسیته) و خواص رئولوژیکی (زمان تنشآسایی و مقدار تنشآسایی) مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده آن بود که اثرات اصلی دما، دوره نگهداری و پوشش چیتوزان و برخی از اثرات متقابل آنها تأثیر معنیداری در سطح 1 درصد بر خواص فیزیکی و شیمیایی انگور فخری داشتهاند. بیشترین افت وزن 66/10 درصد در نمونه پوششدهی شده با چیتوزان 5/0 درصد نگهداری شده در دمای محیط اتفاق افتاد. کمترین میزان اختلاف رنگ برای نمونههای پوششدهی شده با چیتوزان 2 درصد نگهداری شده در دمای یخچال مشاهده شد. کمترین نیروی بیشینه در آخرین روز دوره برای نمونههای شاهد نگهداری شده در دمای محیط بوده است. دوره نگهداری تأثیر معنیداری در سطح 1 درصد بر مدول الاستیسیته دارد درحالیکه تأثیر پوشش بر این پارامتر معنیدار نبوده است. نتایج نشاندهنده آن بود که استفاده از پوشش چیتوزان تأثیر مستقیمی در افزایش زمان و مقدار تنشآسایی انگور فخری داشته است بهنحویکه در طول دوره نگهداری کاهش هر دو پارامتر در نمونههای پوششدهی شده نسبت به نمونههای شاهد کمتر بوده است.
صفورا یونجی؛ ابراهیم احمدی؛ علی علوی نیا
چکیده
در این تحقیق از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) برای بررسی رفتار میکرومکانیکی بافت سیبزمینی رقم سانته در مدت زمان انبارداری 16 هفته، با سطوح انرژی ضربه شاهد (صفر)، سطح 1 (0/002±0/031 ژول) و سطح (0/02±0/320 ژول) و با شعاع انحنای محل ضربـه (35 و 45 میلیمتر) استفاده شد. پس از گذشت مدت انبـارداری در فاصلههای 2 هفتهای، بـرای هر کدام از غدههای ...
بیشتر
در این تحقیق از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) برای بررسی رفتار میکرومکانیکی بافت سیبزمینی رقم سانته در مدت زمان انبارداری 16 هفته، با سطوح انرژی ضربه شاهد (صفر)، سطح 1 (0/002±0/031 ژول) و سطح (0/02±0/320 ژول) و با شعاع انحنای محل ضربـه (35 و 45 میلیمتر) استفاده شد. پس از گذشت مدت انبـارداری در فاصلههای 2 هفتهای، بـرای هر کدام از غدههای سیبزمینی آزمون ضربه انجام شد و سپس متغیرهای محتوای رطوبت، فشار ترگر سلول، سطح مقطع سلول، محیط سلول و آسیب ضربه تعیین گردید. محافظت بسیار خوب و قابل قبول از ریزساختار سیبزمینی طی فرآیند آمادهسازی نمونه جهت مشاهده در SEM به دلیل استفاده از هگزا متیل دی سیلازان (HMDS) برای خشک کردن شیمیایی بافت یک دستاورد مهم در پژوهش حاضر میباشد. نتایج نشان داد که با گذشت زمان انبارداری یک روند کاهشی معنیدار در سطح احتمال 5 درصد در محتوای رطوبت و فشار ترگر سلول وجود دارد. همچنین سطح مقطع و محیط سلول طی مدت انبارداری بهطور معنیداری کاهش یافت (سطح احتمال 5 درصد). بهطور کلی افزایش شدت ضربه باعث کاهش معنیدار محتوای رطوبت، فشار ترگر سلول، سطح مقطع و محیط سلول در سطح احتمال 5 درصد شد. همچنین اثر متقابل سهگانه زمان انبارداری، شدت ضربه و شعاع انحنای محل ضربه بر آسیب ضربه ایجاد شده در بافت سیبزمینی در سطح احتمال 5 درصد معنیدار است. بررسیها نشان داد با افزایش زمان انبارداری، ضربه شدیدتر و شعاع انحنای کوچکتر در محل برخورد، حجم آسیب وارده بهطور معنیداری بزرگتر خواهد بود.
امیر منصوری آلام؛ ابراهیم احمدی
چکیده
ارتعاشات میوهها در هنگام حملونقل از دلایل اصلی صدمات وارده به محصولات کشاورزی و افت کیفیت آنها میباشد. در این تحقیق، اثر شرایط مختلف حملونقل که شامل دو نوع ماشین با سیستم تعلیق متفاوت (کامیون بادی و فنری)، سه سطح ارتفاع جعبه درون کامیون (کف، وسط و بالا)، دو موقعیت قرارگیری جعبه (اکسل جلو و عقب)، دو محل قرارگیری میوه درون جعبه ...
بیشتر
ارتعاشات میوهها در هنگام حملونقل از دلایل اصلی صدمات وارده به محصولات کشاورزی و افت کیفیت آنها میباشد. در این تحقیق، اثر شرایط مختلف حملونقل که شامل دو نوع ماشین با سیستم تعلیق متفاوت (کامیون بادی و فنری)، سه سطح ارتفاع جعبه درون کامیون (کف، وسط و بالا)، دو موقعیت قرارگیری جعبه (اکسل جلو و عقب)، دو محل قرارگیری میوه درون جعبه (ردیف بالا و پایین) و دو نوع جاده آسفالت بزرگراه و آسفالت درجه دوم میباشند بر میزان انرژی جذب شده میوه گوجهفرنگی بهعنوان شاخص مقاومت به کوفتگی توسط آزمون پاندول مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان انرژی جذب شده نمونههای شاهد (ارتعاش ندیده) به روش چندگانه در ارتفاع ثابت در حد تسلیم دینامیکی اندازهگیری شد، سپس نمونههای حملونقل شده در همین سطح انرژی تحت آزمون قرار گرفتند. مقاومت به کوفتگی در میوه بر مبنای اختلاف بین انرژی جذب شده نمونههای حملونقل شده با نمونه شاهد برحسب درصد در نظر گرفته شد. نتایج تجزیه واریانس، معنیداری اثرات مستقل و برخی عوامل متقابل را در سطوح احتمال 1 و 5 درصد در دو نوع جاده آسفالت نشان داد، بین کاهش ارتفاع قرارگیری میوه نسبت به کف وسیله نقلیه و افزایش مقاومت به کوفتگی رابطه معنیداری وجود دارد، بهطوریکه کمترین مقاومت به کوفتگی در موقعیت عقب، بالاترین ارتفاع از کف کامیونت فنری روی آسفالت درجهدوم در ردیفهای میوه پایین و بالای جعبه که بهترتیب 488/59 و 491/11 درصد افزایش انرژی جذب شده نسبت به شاهد و بیشترین مقاومت به کوفتگی در جعبههای واقع روی اکسل جلو سیستم تعلیق بادی در آسفالت بزرگراه (176/76 درصد افزایش انرژی جذب شده نسبت به شاهد) مشاهده شد. همچنین مقایسه میانگین کامیون، ارتفاع قرارگیری و محل قرارگیری میوه درون جعبه در آسفالت درجهدوم حاکی از آن بود که مقاومت به کوفتگی میوههای ردیفهای بالا و پایین جعبههای مستقر در کامیونت فنری در همه سطوح ارتفاع کاهش معنیداری نسبت به وضعیت متناظر آن در کامیون بادی دارد، نتایج کلی نشان داد بین کاهش مقاومت به کوفتگی و افزایش ارتعاشات سیستم تعلیق (پاسخ به ناهمواریهای جاده) اختلاف معنیداری حاکم است. بهطور کلی اکسل عقب هر دو وسیله نقلیه و بالاترین ارتفاع جعبه روی آن نامناسبترین مکان برای حملونقلهای طولانی مدت میوهها به حساب میآید.
ابراهیم احمدی؛ حسین باریکلو
چکیده
اهمیت اطلاع از خواص فیزیکی و مکانیکی میوهها در طراحی و بهینهسازی سیستمهای مرتبط با تولید، فرآوری و بستهبندی این محصولها بر کسی پوشیده نیست. اهمیت میوه زردآلو و عدم اطلاعات در زمینه رفتار مکانیکی آن انگیزه این پژوهش میباشد. در این تحقیق میوه زردآلو رقم ضیاءالملکی جهت تعیین برخی از خواص فیزیکی و مکانیکی مورد آزمایش قرار گرفت. ...
بیشتر
اهمیت اطلاع از خواص فیزیکی و مکانیکی میوهها در طراحی و بهینهسازی سیستمهای مرتبط با تولید، فرآوری و بستهبندی این محصولها بر کسی پوشیده نیست. اهمیت میوه زردآلو و عدم اطلاعات در زمینه رفتار مکانیکی آن انگیزه این پژوهش میباشد. در این تحقیق میوه زردآلو رقم ضیاءالملکی جهت تعیین برخی از خواص فیزیکی و مکانیکی مورد آزمایش قرار گرفت. برای تعیین خواص مکانیکی از دستگاه آزمون محوری و برای تعیین سطوح انرژی ضربه از دستگاه پاندول استفاده شد. متغیرهای وابسته (سفتی آکوستیک، شعاع انحناء، مشخصه رنگیa* و b*، درصد بریکس، نیروی نفوذ، کار نفوذ و تغییرشکل نفوذ) و مستقل (سه سطح انرژی ضربه، دو سطح دما و دو سطح رنگ) انتخاب و در قالب طرح فاکتوریل مورد تحلیل قرار گرفتند. اثرهای اصلی و متقابل این متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه تجزیه واریانس مربوط به دادههای شعاع انحناء، مشخصه رنگی، سفتی آکوستیک، مدول الاستیک، درصد بریکس، نیروی نفوذ و تغییر شکل نفوذ در مورد اثرهای اصلی و متقابل در سطوح احتمال 0/05 و 0/01 درصد معنیدار شد. با توجه به نتایج تجزیه واریانس بین پارامترهای مستقل و وابسته اثر معنیداری بهدست آورده شد. با افزایش انرژی ضربه، تغییرشکل نفوذ و نیروی نفوذ دمای 3 درجه سلسیوس بیشتر از 25 درجه سلسیوس شد. ناحیه قرمز رنگ نسبت به ناحیه زرد رنگ با افزایش انرژی ضربه تغییرشکل و نیروی نفوذ بیشتری نشان داد.
زهرا ندیم؛ ابراهیم احمدی
چکیده
از جمله روشهای مرسوم جهت افزایش ماندگاری و حفظ کیفیت میوهها، استفاده از پوششهای خوراکی میباشد. در این مطالعه اثر کاربرد پوشش خوراکی متیلسلولز و زمان نگهداری روی برخی از خواص مکانیکی شامل: تنش تسلیم، کرنش تسلیم، انرژی گسیختگی و همچنین رفتار ویسکوالاستیک میوه توتفرنگی در آزمون تنشآسایی بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت. ...
بیشتر
از جمله روشهای مرسوم جهت افزایش ماندگاری و حفظ کیفیت میوهها، استفاده از پوششهای خوراکی میباشد. در این مطالعه اثر کاربرد پوشش خوراکی متیلسلولز و زمان نگهداری روی برخی از خواص مکانیکی شامل: تنش تسلیم، کرنش تسلیم، انرژی گسیختگی و همچنین رفتار ویسکوالاستیک میوه توتفرنگی در آزمون تنشآسایی بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمونهای سوراخکردن و تنشآسایی با استفاده از دستگاه سنجش بافت اجرا گردید. در این پژوهش، نمودار کاهش تنش نسبت به زمان ترسیم و مقادیر ضرایب مدل سه جزئی ماکسول و زمانهای تنشآسایی محاسبه گردید. طبق نتایج بهدست آمده، کاربرد این پوشش تأثیر مثبت افزایشی بر کرنش تسلیم و انرژی گسیختگی بافت محصول در طی انبارمانی داشت. میانگین تنش تسلیم و انرژی گسیختگی برای نمونه پوششدار و شاهد بهترتیب 0/11، 5/71 و 0/09، 4/12 مگاپاسکال بهدست آمد. در طی زمان ماندگاری مقدار اجزاء الاستیک مدل ماکسول عمومی کاهش یافت. نتایج نشان میدهد که مدل ماکسول ارائه شده بهطور رضایتبخشی (RMSE<0.76; 0.96<R2) متناسب با دادههای تجربی است. استفادهی این پوشش خوراکی از کاهش زمان تنشآسایی بافت توتفرنگیهای تیمار شده جلوگیری کرده که موجب بهبود خواص رئولوژیکی بافت میوه گردیده است.