بیو انرژی
جواد رضایی فر؛ عباس روحانی؛ محمدعلی ابراهیمی نیک
چکیده
In the quest for enhanced anaerobic digestion (AD) performance and stability, iron-based additives as micro-nutrients and drinking water treatment sludge (DWTS) emerge as key players. This study investigates the kinetics of methane production during AD of dairy manure, incorporating varying concentrations of Fe and Fe3O4 (10, 20, and 30 mg/L) and DWTS (6, 12, and 18 mg/L). Leveraging an extensive library of non-linear regression (NLR) models, 26 candidates were scrutinized, with 8 emerging as robust predictors for the entire methane production process. The Michaelis-Menten model stood out as the ...
بیشتر
In the quest for enhanced anaerobic digestion (AD) performance and stability, iron-based additives as micro-nutrients and drinking water treatment sludge (DWTS) emerge as key players. This study investigates the kinetics of methane production during AD of dairy manure, incorporating varying concentrations of Fe and Fe3O4 (10, 20, and 30 mg/L) and DWTS (6, 12, and 18 mg/L). Leveraging an extensive library of non-linear regression (NLR) models, 26 candidates were scrutinized, with 8 emerging as robust predictors for the entire methane production process. The Michaelis-Menten model stood out as the superior choice, unraveling the kinetics of dairy manure AD with the specified additives. Fascinatingly, the findings revealed that different levels of DWTS showcased the highest methane production, while Fe3O420 and Fe3O430 recorded the lowest levels. Notably, DWTS6 demonstrated approximately 34% and 42% higher methane production compared to Fe20 and Fe3O430, respectively, establishing it as the most effective treatment. Additionally, DWTS12 exhibited the highest maximum methane production rate, reaching an impressive 147.6 cc on the 6th day. Emphasizing the practical implications, this research underscores the applicability of the proposed model for analyzing other parameters and optimizing AD performance. By delving into the potential of iron-based additives and DWTS, this study opens doors to revolutionizing methane production from dairy manure and advancing sustainable waste management practices.
بیو انرژی
مسعود کمالی؛ رضا عبدی؛ عباس روحانی؛ شمس اله عبدالهپور؛ سیروس ابراهیمی
چکیده
در چند دهه اخیر منابع تجدیدپذیر انرژی که باعث آلودگی کمتر محیطزیست شوند بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. در این میان استحصال زیستگاز از ضایعات آلی جامد شهری برای تولید انرژی به دلیل کنترل گازهای گلخانهای و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگرچه هضم بیهوازی بهعنوان یکی از بهترین روشهای مواجهه با ...
بیشتر
در چند دهه اخیر منابع تجدیدپذیر انرژی که باعث آلودگی کمتر محیطزیست شوند بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. در این میان استحصال زیستگاز از ضایعات آلی جامد شهری برای تولید انرژی به دلیل کنترل گازهای گلخانهای و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی از اهمیت ویژهای برخوردار است. اگرچه هضم بیهوازی بهعنوان یکی از بهترین روشهای مواجهه با پسماندهای آلی جامد شهری مطرح است، با این حال، این فرآیند دارای محدودیتهایی نیز میباشد. از اینرو پیشفرآوریهای مختلفی بهمنظور بهبود فرآیند هضم بیهوازی و افزایش تولید زیستگاز از هضم پسماندهای آلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. پیشفرآوری حرارتی از موثرترین روشها جهت حذف عوامل بیماریزای موجود در مواد زائد آلی است. در همین حال این پیشفرآوری میتواند تاثیر بهسزایی در بهبود هضم بیهوازی و تسریع هیدرولیز مواد داشته باشد. بنابراین یافتن شرایط بهینه این پیشتیمار برای دستیابی به بالاترین مقدار تولید زیستگاز حائز اهمیت بهسزایی است. هدف از این تحقیق دستیابی به بهترین دما و زمان و غلظت در هضم مواد آلی موجود در پسماند شهری است. در این مطالعه، دما و مدت اعمال پیشتیمار حرارتی بهترتیب در سه سطح 70، 90 و 110 درجه سانتیگراد و 30، 90 و 150 دقیقه و غلظت نیز در سطوح 8، 12 و 16 درصد مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور 15 آزمایش به روش سطح پاسخ باکسبنکن طراحی شدند. نتایج آزمایشها نشان دادند که اثر متغیرهای دما و زمان در سطح 1 درصد بر تولید زیستگاز معنیدار هستند در حالیکه تغییرات غلظت در محدوده مورد مطالعه اثر کمتری در تولید این گاز داشته است. همچنین، بهترین سطوح متغیرهای دما و زمان پیشتیمار و غلظت مواد هضمشونده برای تولید زیستگاز بهترتیب 95 درجه سانتیگراد، 104 دقیقه و غلظت 12 درصد بوده که پیشبینی میشود اعمال پیشتیمار حرارتی در شرایط بهینه متغیرهای مورد ارزیابی موجب تولید 445 میلیلیتر زیستگاز به ازای هر گرم ماده آلی جامد فرار موجود در پسماندهای آلی شود که بدین ترتیب با اعمال پیشتیمار حرارتی در شرایط بهینه، افزایش 31.17 درصدی تولید زیستگاز نسبت به میزان زیستگاز ناشی از هضم مواد بدون اعمال پیشتیمار (6.18±339.33 میلیلیتر) قابل انتظار خواهد بود.
آیسودا میرزایی؛ محسن سلیمانی؛ هوشنگ بهرامی؛ مجتبی نوروزی مصیر
چکیده
هدف از این مطالعه، آزمون هضم مشترک کود مرغی با محتویات شکمبه گاوی و روده مرغ و محتویات آن، در هاضمهای بیهوازی ناپیوسته، به هدف افزایش تولید زیستگاز و همچنین مطالعه اثر برگرداندن لجن حاصله به چرخه تولید، بر مقدار تولید زیستگاز و کاهش مدت زمان انتطار برای تولید گاز بود. آزمایش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول اثرات هضم مشترک ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، آزمون هضم مشترک کود مرغی با محتویات شکمبه گاوی و روده مرغ و محتویات آن، در هاضمهای بیهوازی ناپیوسته، به هدف افزایش تولید زیستگاز و همچنین مطالعه اثر برگرداندن لجن حاصله به چرخه تولید، بر مقدار تولید زیستگاز و کاهش مدت زمان انتطار برای تولید گاز بود. آزمایش در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول اثرات هضم مشترک کود مرغی با محتویات شکمبه گاوی و روده مرغ و محتویات آن، هرکدام در سه سطح (10، 20 و 30 درصد وزنی کود مرغی) مورد بررسی قرار گرفت و در مرحله دوم، پس از رسیدن همه تیمارها به پایان زمان ماند هیدرولیکی، قسمت مایع لجن حاصل از تیمارهای مرحله اول، به هاضمهای مرحله دوم آزمایش وارد شد. در این مرحله نیز سه تیمار (تیمار شاهد (تامین کل آب مورد نیاز با آب خالص)، تامین 50 و 100 درصد از آب مورد نیاز توسط مایع لجن) آزمون شدند. با توجه به نتایج، هضم مشترک محتویات شکمبه گاوی با کود مرغی اثر معنیداری بر میزان افزایش تولید زیستگاز نداشت اما هضم مشترک روده مرغ و محتویات آن با کود مرغی (حداقل به میزان 10 درصد وزنی) اثر معنیداری بر افزایش تولید زیستگاز داشته و میتواند میزان گاز حاصله را حداقل به میزان دو برابر افزایش دهد. تیمار (کود مرغی +20% روده مرغ و محتویات آن) بیشترین مقدار تولید زیستگاز را به میزان تقریبی ml.grVS-1 305 نتیجه داد. اثر برگرداندن لجن حاصله به چرخه هضم، هم بر مقدار تولید گاز و هم بر روی مدت زمان انتظار برای تولید گاز، در سطح 5 درصد معنیدار بود؛ اما تفاوت معنیداری بین دو تیمارِ تامین 50 درصدی و 100 درصدی آب مورد نیاز توسط آب لجنی از لحاظ تسریع در شروع تولید گاز و همچنین میزان گاز تولید شده دیده نشد. بنابراین استفاده از آب لجنی برای تامین حداقل 50 درصد از آب مورد نیاز هضم، علاوه بر افزایش میزان گاز تولیدی و کم کردن مدت زمان انتظار برای شروع تولید گاز، مصرف آب را نیز حداقل به میزان 50 درصد کاهش میدهد.
مدلسازی
جبراییل تقی نژاد؛ رضا عبدی؛ مهرداد عدل
چکیده
تأمین انرژیهای جایگزین و تجدیدپذیر با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانهای و صیانت از منابع ملی از اولویتهای اصلی اغلب کشورها ازجمله ایران است و در این میان تولید بیوگاز یکی از زمینههای دارای پتانسیل قابلملاحظه بهشمار میرود. در این پژوهش فرایند تولید بیوگاز در هاضم بیهوازی نیمهپیوسته در مقیاس پایلوت به حجم 180 لیتر و زمان ...
بیشتر
تأمین انرژیهای جایگزین و تجدیدپذیر با هدف کاهش انتشار گازهای گلخانهای و صیانت از منابع ملی از اولویتهای اصلی اغلب کشورها ازجمله ایران است و در این میان تولید بیوگاز یکی از زمینههای دارای پتانسیل قابلملاحظه بهشمار میرود. در این پژوهش فرایند تولید بیوگاز در هاضم بیهوازی نیمهپیوسته در مقیاس پایلوت به حجم 180 لیتر و زمان ماند هیدرولیکی 25روز در شرایط دمای میانخواه (مزوفیلیک °C2 ±35) با نرخ بارگذاری آلی (OLR)، (kg VS .(m-3.d-1 2 و 3 با استفاده از فضولات گاوی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین نرخ روزانه تولید بیوگاز در بارگذاری 2 و kg VS .(m-3.d-1) 3 بهترتیب 40 و 49 لیتر در روز بود. بازده تولید بیوگاز با افزایش نرخ بارگذاری کاهش داشته و برای نرخ بارگذاری آلی 2 و kg VS .(m-3.d-1) 3 بهترتیب 0/243 و (m3. kg-1 VS added) 0/204 بهدست آمد. بیشترین درصد متان در هر دو نرخ بارگذاری در محدوده تولید پایدار بیوگاز حدود 58 تا 62 درصد و میزان کاهش جامدات آلی ورودی در بارگذاری 2 و kg VS .(m-3.d-1) 3 بهترتیب با 64/5 و 53 درصد بود. برای مدلسازی فرایند تولید بیوگاز از مدلهای لجستیک و گومپرتز اصلاحشده استفاده گردید. کیفیت برازش این مدلها با دادههای آزمایش با استفاده از نرمافزار MATLAB و مقایسه ضریب تبیین (R2) و ریشه دوم میانگین مجموع مربعات خطاها (RMSE) انجام گردید. نتایج نشان داد مدلهای لجستیک و گومپرتز اصلاحشده برای توجیه فرآیند تجمعی تولید بیوگاز در هاضم نیمهپیوسته با کمترین میانگین مجموع مربعات خطاها و ضریب تبیین بیش از 0/99 درصد بهترین کارایی را داشته است.
محمود محمودی اشکفتکی؛ رحیم ابراهیمی؛ عبدالله قاسمی پیربلوطی
چکیده
در این تحقیق میزان درصد متان تولیدشده در بیوگاز تولیدی برای ترکیبات کود گاوی، پسماند آشپزخانه و فاضلاب شهری، اندازه گیری شد. از عوامل مؤثر بر میزان متان تولیدی، ترکیبات فرار شامل ذرات فرار و معلق، شرایط محیطی شامل دما، pH، EC و عناصر موجود در ترکیبات شامل کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و سولفات اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد میزان متان ...
بیشتر
در این تحقیق میزان درصد متان تولیدشده در بیوگاز تولیدی برای ترکیبات کود گاوی، پسماند آشپزخانه و فاضلاب شهری، اندازه گیری شد. از عوامل مؤثر بر میزان متان تولیدی، ترکیبات فرار شامل ذرات فرار و معلق، شرایط محیطی شامل دما، pH، EC و عناصر موجود در ترکیبات شامل کربن، نیتروژن، فسفر، پتاسیم و سولفات اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد میزان متان تولید شده در سطح 5 درصد با ذرات فرار و معلق همبستگی دارد. درضمن در حین هضم مواد pH ثابت باقی ماند و موجب افزایش تولید متان شد. علاوهبر این، نتایج حاکی از آن بود که تیمارهای دارای مقادیر بیشتر فاضلاب شهری، مقادیر بیشتری ذرات فرار و معلق دارند و تیمارهای دارای مقادیر بیشتری کود گاوی، نسبت کربن به نیتروژن بیشتری داشتند. در این تحقیق متان تولیدی برحسب روابط مختلف از ذرات فرار و معلق مدلسازی شد. نتایج نشان داد بهترین مدل های خام ارائه شده برای کلیه پارامترها معادلات درجه دو و سه بود. ضرایب مدل ها و بازه تغییرات آنها با نرمالسازی داده های مربوط به ذرات فرار و معلق محاسبه شد. بهترین مدل به دست آمده بین متان تولیدی و تفاضل ذرات فرار و معلق قبل و بعد از هضم بود.